ادبیات عربی

بحث تخصصی در مورد ادبیات عرب

ادبیات عربی

بحث تخصصی در مورد ادبیات عرب

دل نوشته
هر علمی با تضارب آراء رشد خواهد کرد و تضارب آراء زمانی محقق می شود که از اقوال و نظریات دیگران نیز مطلع باشیم. در زمان های گذشته که کتابت نبود، شفاهی از نظریات همدیگر مطلع می شدند. کم کم کتابت جا گرفت و بسیار در انتقال نظریات کمک کرد، به گونه ای که حتی ما الان می توانیم نظریات دقیق مصنفی که هزار سال پیش از دنیا رفته را بدانیم.
لذا از زمانی که کتابت شروع شد خدمت بزرگی به پیشرفت علم کرد و همچنان این خدمت باقی است.
در ابتداء که کتابت شروع شد، لازم بود بر روی چیزی بنویسند ولذا اگر کسی می خواست مطلع شود باید یا خود آن نوشته را می دید یا نوشته ای که از روی آن نسخه برداری شده است. تا این که صنعت چاپ آمد و دیگر کسی کتابی را نسخه برداری نمی کند بلکه چندین دوره از آن چاپ می کنند. همه این امور به انتقال راحت تر علم کمک می کند.
واما در زمان ما که شبکه ای درست شده که اگر کسی مطلبی را در آن قرار دهد، در آن واحد هزاران بلکه میلیون ها نفر آن هم در نقاط مختلف زمین آنرا خواهند دید و قابل استفاده خواهد بود. لذا به نظر می رسد اگر از این صنعت در پیشبرد علم استفاده نکنیم در واقع به علم خیانت کرده ایم. لذا بر هر یک از اهل علم واجب است که علم خود را نشر دهند. والله الهادی الی الصواب.
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

۴ مطلب با موضوع «کتاب شناسی» ثبت شده است

ضعف مغنی اللبیب

یکی از ضعف های هر علم این است که محقق در آن زمینه از پیشرفت های جدید آن علم در طول تاریخ آن علم آگاهی نداشته باشد. و یا محقق از نواحی دیگری که در آن زمینه تحقیق می کنند ویا افرادی که در آن علم برجسته هستند نشناسد. این عوامل برخی اوقات باعث موازی کاری می شود و گاهی موجب ابتر شدن علم می شود.

یکی از نقص های کتب ابن هشام انصاری و از جمله مغنی اللبیب این است که از نوشته های شیخ رضی أعلی الله مقامه مطلع نبوده در حالی که شیخ رضی متوفای 686 است و ابن هشام متوفای 761. لذا نظرات شیخ رضی که بسیار بدیع و جدید است در مغنی اصلا مطرح نشده در حالی که کسی مثل سیوطی کلام شیخ را فصل الخطاب می داند. یکی از علت های این مطلب می تواند این باشد که ابن هشام در مصر بوده ولی کتب شیخ رضی در نجف بوده و چون در آن زمان نسخه ها به صورت خطی بوده است لذا هنوز به مصر منتقل نشده بود. این در حالی است که ابن هشام حتی کلمات برخی از معاصرین خود را که چندان قوتی در ادبیات ندارند گاهی در کتاب مغنی اللبیب می آورد.

لذا محقق در هر زمینه ای باید دقت کند که از نظرات جدید در نواحی مختلف بی خبر نماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۱۵
محمد مهدی شم ابادی

اولین کتاب نحوی باقی مانده در تاریخ نحو

به اجماع همه علماء علم نحو از جانب امیر المومنین علیه السلام نشأت گرفته وایشان قواعد اساسی این علم را به ابو الأسود یاد دادند (اختلافات در این بحث اساس ندارد). و بعد ابو الاسود مشغول تفریع قواعد شد. یعنی از همان صدر اسلام علم ادبیات مورد بررسی قرار گرفته است. ولی از جهت کتابت واین که نوشته ای در این زمینه از آن زمان ها باشد، چیزی از ابو الاسود به عنوان مکتوب در دست ما نیست ولی ابن الندیم نقل کرده که چند صفحه از نحو را که نوشته ابو الاسود بوده است دیده. ولکن قدیمی ترین نوشته ای که در مورد علم نحو به دست ما رسیده است کتب خلیل بن احمد فراهیدی است که در سال (100- 175) زندگی می کرده است.

دو کتاب نحوی از خلیل بن احمد فراهیدی به دست ما رسیده است یکی (المنظومة النحویة) که قواعد نحو را به صورت شعر بیان کرده، و دیگری (الجمل فی النحو) که به صورت نثر است و مفصل تر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۱۰
محمد مهدی شم ابادی

شیخ رضی (اعلی الله مقامه)

شاید برای برخی مشکل باشد که چطور شیخ رضی در ادبیات به عنوان نجم الائمه مطرح شده. حتی این مطلب به قدری مهم است که همه ادباء اقرار به این مطلب دارند.

برای فهم شان شیخ رضی باید بفهمیم در بحث های علمی کدام قسمت مهم تر است.

ادبیات عرب دو شاخص مهم دارد: 1- اول استعمال شده وبعد از آن به دنبال قواعد رفته اند. 2- قرآن که معجزه الهی است به این زبان وارد شده.

وقتی به ادبیات مراجعه می کنیم می فهمیم برخی از استعمالات عرب به صورت قاعده در آمده ومتعارف شناخته شده ولی برای برخی از استعمالات دیگر قاعده ای پیدا نشده. دسته اول که قاعده مند است هر کسی وارد بحث شده و نظرات مختلفی داده است. ولی مهم ناحیه دوم است که ایا بگوئیم صرفا یک استعمال است و هیچ توجیه عقلائی ندارد؟؟؟ پس چرا قرآن به این زبان نازل شده؟؟؟ لذا اگر کسی بتواند این موارد خلاف قاعده واصطلاحا شاذ را توجیه کند، مهم است. کسی که با دو کتاب شرح شافیه و شرح کافیه شیخ رضی (اعلی الله مقامه) ارتباط برقرار کرده باشد می فهمد که شیخ کلمات شاذ را اولا مطرح می کند وثانیا به گونه ای توجیه می کند که کاملا آن استعمال خلاف قاعده، عقلائی می شود. بعدها در این مورد بیشتر بحث خواهد شد...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۴۹
محمد مهدی شم ابادی

کتاب مغنی اللبیب:

ظاهر بحث های مصنف در این کتاب نشان می دهد که مصنف در این کتاب به دنبال معانی حقیقی کلمه نیست بلکه فقط معانی که آن کلمه در آن استعمال شده را بیان می کند. لذا نمی توان به مغنی نسبت داد که مثلا در حرف (علی) قائل شده است نه معنی حقیقی دارد، بلکه مراد او این است که کلمه در این معانی استعمال شده است

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۴۶
محمد مهدی شم ابادی