ادبیات عربی

بحث تخصصی در مورد ادبیات عرب

ادبیات عربی

بحث تخصصی در مورد ادبیات عرب

دل نوشته
هر علمی با تضارب آراء رشد خواهد کرد و تضارب آراء زمانی محقق می شود که از اقوال و نظریات دیگران نیز مطلع باشیم. در زمان های گذشته که کتابت نبود، شفاهی از نظریات همدیگر مطلع می شدند. کم کم کتابت جا گرفت و بسیار در انتقال نظریات کمک کرد، به گونه ای که حتی ما الان می توانیم نظریات دقیق مصنفی که هزار سال پیش از دنیا رفته را بدانیم.
لذا از زمانی که کتابت شروع شد خدمت بزرگی به پیشرفت علم کرد و همچنان این خدمت باقی است.
در ابتداء که کتابت شروع شد، لازم بود بر روی چیزی بنویسند ولذا اگر کسی می خواست مطلع شود باید یا خود آن نوشته را می دید یا نوشته ای که از روی آن نسخه برداری شده است. تا این که صنعت چاپ آمد و دیگر کسی کتابی را نسخه برداری نمی کند بلکه چندین دوره از آن چاپ می کنند. همه این امور به انتقال راحت تر علم کمک می کند.
واما در زمان ما که شبکه ای درست شده که اگر کسی مطلبی را در آن قرار دهد، در آن واحد هزاران بلکه میلیون ها نفر آن هم در نقاط مختلف زمین آنرا خواهند دید و قابل استفاده خواهد بود. لذا به نظر می رسد اگر از این صنعت در پیشبرد علم استفاده نکنیم در واقع به علم خیانت کرده ایم. لذا بر هر یک از اهل علم واجب است که علم خود را نشر دهند. والله الهادی الی الصواب.
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

۲۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

مباحث تصریفی از نگاه دیگر

استاد پاکتچی:

نگاهی به باب تفعیل و باب افعال: به طور کلی در زبان های سامی و از جمله در عربی باب افعال بابی بسیار قدیمی است. اما باب تفعیل از نظر زبان شناسی بابی جدیدتر است. وقتی صرف میر و تصریف و کلا صرف عربی می خوانیم، هیچ فرقی بین أفعل یفعل، یا فعّل یفعّل، قائل نمی شویم اما از نگاه تاریخی به این باب ها، باب إفعال جزء باب های بسیار قدیمی است که حتی در زبان های باستانی سامی مثل آشوری و غیره نیز می توانید آن را بیابید اما باب تفعیل در آن زبان ها نیست. باب تفعیل حتی در عبری نیست ویکی از باب های جدید التأسیس زبان عربی است. (نقد متن استاد پاکتچی: 317-318). در ادامه این بحث ایشان ثمرات جالبی را بر این بحث مترتب می کنند.

بحث ها و کتب استاد پاکتچی بسیار جذاب است و دید تازه ای در هر بحث به انسان می دهد که به محققین در ادبیات و هر رشته دیگر توصیه می کنم کتاب های ایشان را ببینند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۲۷
محمد مهدی شم ابادی

استدلال به أحادیث نبوی در ادبیات

اکثر غریب به اتفاق ادباء قائل هستند که احتجاج به احادیث پیامبر صل الله علیه و آله صحیح است.

از جمله این ادباء: الصفّار، و السیرافی، و الشریف الغرناطی، و الشریف الصقلی (در شروحی که بر الکتاب سیبویه نوشته اند)، و ابن عصفور، و ابن الحاج، و ابن الخبّاز، و الدمامینی، و ابن خلدون و ابن مالک، و الرضی، و ابن هشام، و الجوهری، و صاحب البدیع، و الحریری، و ابن سیده، و ابن فارس، و ابن خروف، و ابن جنی، و أبو محمد عبد اللّه بن بری، و السّهیلیّ، و الزمخشری، و عز الدین الزنجانی، و ناظر الجیش، و أبو علی الشلوبینی، و ابن الشجری، و ابن یعیش، و علم الدین السخاوی، و الأشمونی، و الکافیجی، و ابن عقیل، و الشیخ الأزهری. و غیر این ادباء.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۳۹
محمد مهدی شم ابادی

نظریه روح معانی

در مورد کلماتی که در معانی معقول و مفهیم بلند به کار رفته اند (من جمله الفاظ متشابهی که در قرآن نسبت به خداوند متعال استفاده شده است مثل ید، کرسی، عرش و...) سه تفسیر وجود دارد.

1-به معنی حقیقی خود اند و جسمانیت را می رسانند.

2-در معنای مجازی استعمال شده اند و دال بر جسمانیت نیستند.

3-در معنی حقیقی استعمال شده اند ولی معنی حقیقی، روح این معنی است. ولذا دال بر جسمانیت نیست.

این مطلب را هر چند بعید است بتوانیم بپذیریم ولی به عنوان یک نظریه خوب است.

در فایل زیر می تواند تفصیل این مطلب را ببینید.


نظریه ی روح معنا در تفسیر متشابهات قرآن
حجم: 30.2 کیلوبایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۳۶
محمد مهدی شم ابادی

توضیح مجاز در لفظ و مجاز در معنی

بالاتفاق در مجاز لفظ به نحوی که معهود نیست استعمال شده است. حال برای تشخیص این که در این موارد کلام به چه نحوی بیان شده است، ملاک فهم عرف است. یعنی اگر متکلم لفظی را به صورت غیر معهود به کار ببرد، باید در نظر داشته باشد که عرف از آن چه چیزی می فهمد. حال اگر عرف در موردی که متکلم سخن می گوید پیش فرضی در مورد لفظ داشته باشد، ولی متکلم لفظ دیگری را استفاده کند، لفظ اصلی در ذهن  مخاطب خطور می کند و مخاطب احساس می کند که همان معنی مراد است ولی متکلم لفظ دیگری را استفاده کرد. مثلا وقتی متکلم جمله شرطیه می گوید (إن جائک زید) مخاطب منتظر است که متکم در ادامه بگوید (فأکرمه) ولی متکلم می گوید (وأکرمه). ویا مثال مغنی در بحث (علی) که می گوید (رضیتْ علیّ) به معنی (رضیت عنّی) است. یعنی در این جا متکلم بعد از لفظ (رضی) منتظر بود که حرف (عن) آورده شود ولی (علی) آورده شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۵۳
محمد مهدی شم ابادی

اشکال سکاکی به قول مشهور

واما این اشکال از جانب سکاکی که اگر مجاز را بنا بر نظر مشهور معنی کنیم، تناسبی که مورد نظر بود وبه جهت آن مجاز را به کار بردیم، از بین خواهد رفت. زیرا ما لفظی را که معنی دیگری دارد را برای معین دیگری استفاده می کنیم و می خواهیم یک معنی را تزریق کنیم، در حالی که اگر قول مشهور را بگیریم این تزریق معنی صورت نمی گیرد چون فرض این است که لفظ در غیر موضوع له خود استعمال شده است یعنی معنی حقیقی خود را اصلا نمی رساند. پس در (زید اسد) مبالغه ای هم وجود نخواهد داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۲۰
محمد مهدی شم ابادی

فائدة: در مجاز در معنی دو قول است:

اول (قول مشهور): لفظ به جهت تناسب معنوی در غیر موضوع له استعمال شده است.

دوم (قول سکاکی): مفهوم و چیزی که مورد نظر متکلم است مجازا یکی از مصادیق لفظ قرار داده شده است.

صحیح همان قول مشهور است. زیرا ملاک این که در مجاز چه اتفاقی افتاده است، عرف است. یعنی در علوم ادبی در واقع مقاصد و مفاهیم عرفی را باید با دقت بررسی کنیم نه این که مطلبی را بیان کنیم که اصلا عرف آن را متوجه نشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۳۰
محمد مهدی شم ابادی

تبدیل و تعویض:

ابن هشام در مغنی در بحث عسی بحثی دارد که طرح آن مفید است.

عسی گاهی به صورت (عساى، و عساک، و عساه‏) یعنی با ضمیر متصل استعمال می شود. بحث این است که حقیقتا در این موارد عسی به چه نحو استعمال شده است. همه قبول دارند که در این مورد عسی فعل ناقص است ولی در توضیح و توجیه آن اختلاف دارند.

قال فی المغنی: الثانى [توجیه دوم در این استعمال]: أنها باقیة على عملها عمل کان و لکن استعیر ضمیر النصب مکان ضمیر الرفع، قاله الأخفش، و یرده أمران؛ أحدهما: أن إنابة ضمیر عن ضمیر إنما ثبت فى المنفصل، نحو «ما أنا کأنت، و لا أنت کأنا» و أما قوله:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۱۰
محمد مهدی شم ابادی

کلام أدباء در اصول وفقه:

گاهی می بینیم قولی که از جانب ادباء در گذشته مطرح شده، بعدها اصولیین به آن می رسند. مثل قول آخوند صاحب کفایه در مورد معانی حروف که آن را شیخ رضی در قرن هفتم بیان کرده است (که بعدا به این مطلب خواهیم پرداخت).

وگاهی می بینیم یک بحث بین ادباء از گذشته وجود داشته ولی بعد از چندین سال یا حتی قرن در اصول مطرح شده است. که نمونه ای از آن را می آوریم:

بحث مشتق در کلمات شیخ رضی:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۰۳
محمد مهدی شم ابادی

دقت در بیانات لغوییون:

کلام لغوییون نیز مثل همه اهل علم در یک فضای خاص علمی که همان علم لغت است مطرح می شود. و لذا گاهی ممکن است از ظاهر کلام آنها چیزی بفهمیم که آن معنی مراد نیست. واین گاهی به جهت عدم آشنایی با زوایای دیگر آن زبان است. برای روشن شدن این نکته مثالی را می آوریم:

این مطلب را در مورد همان کلمه نطیحة و نظائر آن اجراء می کنیم که در معنی آیه سوره مائده آورده شد.

تهذیب: و أما النَّطِیحَةُ فی سُورة المائدة فهی الشَّاةُ المَنْطوحَةُ تموتُ فلا یَحِلُّ أکلُها، و أُدخِلَت الهاءُ فیها لأنها جُعِلت اسما لا نَعْتاً.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۲۹
محمد مهدی شم ابادی

احتمال خطاء در کلام عرب فصیح:

ملاک اصلی استنباط قواعد ادبی نزد ادباء، تراثی است که از استعمالات عرب تا 100 سال (زمان شهادت امام سجاد تقریبا) بعد از ظهور اسلام به دست ما رسیده است. و هر چیزی که ثابت شود از آن زمان است، قابل استدلال خواهد بود.

قال ابن مالک: نسب سیبویه قائل: «إنّهم أجمعون ذاهبون» إلى الغلط مع أنه من العرب الموثوق بعربیتهم. و لیس‏ ذلک‏ من‏ سیبویه- رحمه اللّه- بمرضى، بل الأولى أن یخرج على أن قائل ذاک أراد: إنهم هم أجمعون ذاهبون. (شرح الکافیة الشافیة 1: 229)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۳۹
محمد مهدی شم ابادی